تعداد صفحه 13
فایل WORD
دانلود فایل WORD :
ملاحظات تاريخي
آلمان ازقرون پيش ، منطقه مسكوني گروههاي خاص از قبايل ژرمن بود در قرن اول پيش از ميلاد تا سالهاي اوليه پس از ميلاد دولت روم نواحي اطراف رود راين و آلمان جنوبي را به تصرف خود در آورد ولي در سال نهم پس از ميلاد پيشرفت هاي آنان در آلمان متوقف شد. در قرون چهارم و پنجم ميلادي ژرمن ها به متصرفات امپراطوري روم در اروپاي مرکزي و غربي حمله بردند و نواحي وسيعي را اشغال کردند. ژزمنها کمي بعد تحت تسلط اقوام فرانک درآمدند. از قرن هشتم ميلادي آيين مسيحيت در آلمان رواج يافت. در آن زمان آلمان تحت تسلط سلسله فرانکي کارولنژيان بود. با مرگ شارلماني پادشاه کارولنژي، امپراطوري وسيع وي تجزيه شد و به موجب پيمان وردن در سال 843، آلمان تحت حکومت لوئي ژرمني درآمد. پس از مرگ وي آلمان ميان سه فرزندش تقسيم گرديد و بدين ترتيب امپراطوري قرون وسطي آلمان پديدار گشت و هر ناحيه دم از خودمختاري و استقلال زد. با اين حال آلمان کمتر از ديگر کشورهاي اروپايي در معرض خطر تجزيه بيشتر قرار گرفت. در قرن دهم آلمان مورد حمله و هجوم اقوام نورمن ها، اسلاوها و مجارها واقع شد.
در اواسط و اواخر قرن دهم، قدرت سلطنت مرکزي دوباره استقرار يافت و وحدت آلمان تأمين شد. تا اواخر قرن يازدهم، آلمان مقتدرترين دولت اروپايي بود. در قرون يازدهم، دوازدهم و سيزدهم اختلافات مذهبي در آلمان به اوج خود رسيد. اين اختلافات سرانجام منجر به تجزيه آلمان نواحي تابعه آن گرديده و هر ناحيه داراي حکومت محلي شد و آلمان بصورت اتحاديه اي ظاهري درآمد. پس از جنگهاي مذهبي سي ساله در اروپاي مرکزي (48-1618) قدرت شاهان بيش از پيش تضعيف گرديد. در اتحاديه آلمان دو کشور پروس و اتريش از بقيه قدرتمندتر بودند.ناپلئون بناپارت در سال 1806 اتريش را از آلمان جدا کرد و به اين ترتيب به رقابت ديرينه اين سرزمين با پروس پايان داد. ناپلئون اتحاديه اي در آلمان جنوبي تأسيس کردکه در سال 1813 منحل شد. در سال 1815 بر طبق مفاد کنگره وين اتحاديه آلمان زير نفوذ اتريش تشکيل شد. در اين ميان دولت پروس موافقتنامه اي با کشورهاي آلمان جنوبي منعقد ساخت. سپس قيامهاي سال 1848 در نواحي آلماني تحت تسلط اتريش روي داد که سرکوب گرديد. در سال 1861 ويلهلم اول به سلطنت ناحيه پروس رسيد و پس از چندي حکومت را به دست صدراعظم مقتدر خويش بيسمارک سپرد. بيسمارک از همان آغاز صدارت به اصلاح امور کشور پرداخت و شروع به حکومت استبدادي نمود و براي آنکه وحدت تمامي نواحي آلمان را عملي سازد دست به سه جنگ مهم و تاريخ ساز در اروپا زد. وي د ر سال 1864 بناي جنگ با دانمارک را گذاشته و نواحي وسيعي را به تصرف درآورد. سپس در سال 1866 شروع به جنگ با اتريش نمود. اين جنگ را بيسمارک براي بيرون راندن اتريش از اتحاديه آلمان (جنوبي) برانگيخت. از آغاز جنگ، پروس بشدت اتريش را مجبور به عقب نشيني کرد و در چند ناحيه به اتريشيها شکستهاي سنگين وارد آمد که در طول تاريخ بي سابقه بود. در عهدنامه صلح که در بيست و سوم ماه اوت سال 1866 در شهر پراگ منعقد گرديد، اتريش عدم مداخله درامور کشورهاي آلمان را پذيرا شد. پس از آن اتحاديه اي مرکب از 22 کشور شمالي آلمان به رياست پادشاه پروس تشکيل شد. سومين جنگ پروس با فرانسه بود. بهانه اي که آتش جنگ را برافروخت اختلاف دو کشور بر سر پادشاهي اسپانيا بود که به شاهزاده اي از خاندان پادشاه پروس پيشنهاد شده بود. با تحريک پروس، فرانسه جنگ را آغاز کرد و ايالات جنوبي نيز با پيوستن به پروس و اتحاديه آلمان شمالي بر ضد فرانسه وارد عمل شدند. دولت پروس در جنگ با فرانسه به پيروزيهايي فراوان نايل آمد و قسمتهاي وسيعي از آن کشور (حتي پاريس) را فتح نموده و دهها هزار تن اسير گرتف. سرانجام با پيروزي نهايي، عهدنامه فرانکفورت بين طرفين منعقد گرديد. بموجب اين عهدنامه فرانسه پرداخت غرامتي معادل 5 ميليارد فرانک را قبول کرد (که بعداٌ آن را پرداخت) و نواحي آلزاس و لورن نيز به آلمان واگذار شد.
بيسمارک پس از اين پيروزيها در ژانويه سال 1871 در قصر ورساي (در حومه پاريس، فرانسه در آن زمان هنوز در اشغال پروس بود) اعلاميه اي صادرنمود و ترتيب تاجگذاري ويلهلم اول را به عنوان امپراطور آلمان داد و تمام کشورهاي آلمان آن روز تحت حکومت واحدي قرار گرفتند. از اين زمان آلمان پس از انگليس بصورت دومين قدرت نظامي و اقتصادي اروپا درآمد و به تدريج داراي مستعمراتي نيز در آفريقا و اقيانوسيه گرديد. در سال 1888 فردريک سوم و سپس ويلهلم دوم به پادشاهي آلمان رسيدند. در آن زمان آلمان شامل دو آلمان شرقي و غربي فعلي، قسمت اعظم لهستان فعلي و نواحي وسيع ديگري بود. ويلهلم دوم بيسمارک را در سال 1890 برکنار نمود و خود شروع به ديکتاتوري نمود. ويلهلم دوم در دوران حکومت خود همچون ديگر کشورهاي اروپايي شروع به ساخت و انبار کردن اسلحه نمود (دوره صلح مسلح). در سال 1882 اتحاد مثلث متشکل از آلمان، ايتاليا و اتريش بنيان نهاده شد (که ايتاليا بعداٌ از آن خارج شد). در سالهاي 1914 تا 1918 آلمان جزء متحدين در جنگ جهاني اول شرکت کرد.با شروع جنگ بين اتريش و صربستان، آلمان به روسيه و فرانسه اعلان جنگ داده و شروع به پيشروي در تمام جهات کرد. آلمان در ماه اوت 1914 به بلژيک هجوم برد و پس از مدت کوتاهي آن را مسخر ساخت. پروس شرقي نيز مورد هجوم واقع شد. آلمان سپس به فرانسه هجوم برده و قسمتهاي وسيعي از آن را اشغال کرد. از همان اوائل جنگ، تفوق نيروي دريايي متفقين (بخصوص انگلستان) بر آلمان آشکار بود. در همان اوايل تمام مستعمرات خارج از اروپاي آلمان از دستش خارج شدند. در بيست و دوم ماه اوت سال اول جنگ، ژاپن نيز به متحدين اعلان جنگ داد. دولت عثماني در نوامبر 1914 به کمک آلمان و اتريش وارد جنگ شد. در اوايل سال 1915 آلمانها حملات خود را شدت دادند و تمام سرزمينهايي را که از دست داده بودند باز پس گرفتند. در فوريه همان سال اعلام کردند که کشتيهاي بازرگاني را در آبهاي بريتانيا مورد حمله قرار خواهند داد. در ماه مه همان سال ايتاليا نيز به متحدين اعلان جنگ داد. در سال 1916 حملات آلمانها در جبهه غرب نسبتاٌ داراي رکود شد و متفقين براي اولين بار از تانک استفاده کردند. در ماه دسامبر روماني به تصرف آلمان درآمد. در طي سالهاي 17-1916 آلمانها با استفاده از زيردرياييهاي خود صدمات شديدي به ناوگانهاي متفقين وارد آورند و اين امر سرانجام در ششم آوريل 1917 موجب ورود امريکا به جنگ بر عليه متحدين شد. در همان سال آلمانها به انقلابيون روسيه در رسيدن به قدرت کمک کردند و پس از چندي جنگ با روسيه خاتمه يافته و دو کشور ترک مخاصمه نمودند.
در اوايل سال 1917 جنگهاي شديدي در جبهه هاي غرب در گرفت که موجب عقب نشيني نسبي متحدين و تلفات شديد متفقين گرديد. در ماههاي اوت و اکتبر فرانسويان قسمت اعظم نواحي اشغالي خود را پس گرفتند. درهمين دورانها جنگ در جبهه ايتاليا ادامه داشت. در 21 مارس 1918 آلمانها تعرض نهايي خود را آغاز کردند و تا حدودي نيز پيش رفتند. با اين حال در هيچيک از ميدانها موفق به شکستن خطوط متفقين نشدند. از اين زمان سپاهيان آمريکايي با شدت بيشتري وارد جنگ عليه آلمان شدند. از اوايل سال 1918 بتدريج تمام متحدين آلمان تسليم متفقين گرديدند. در ماه سپتامبر خطوط دفاعي آلمانها شکافته شد و انگليسيها، فرانسويها و امريکائيها بسرعت پيش رفتند. در همين زمان احساسات انقلابي در آلمان بالا مي گرفت و شورشها و تمرداتي در کشور بوقوع پيوست بطوريکه دراوايل ماه نوامبر شورش در همه جا بالا گرفت که اين امور منجر به کناره گيري ويلهلم دوم در نهم نوامبر گرديد و در 11 نوامبر نيز قرارداد متارکه جنگ در جنگل کومپيني امضاء گرديد. قرارداد صلح نيز ميان آلمان و متفقين در 28 ژوئن 1919 در ورساي امضاء گرديد و بدين صورت جنگ پايان گرفت.در پايان جنگ بر خلاف سال 1914 رمقي براي آلمان باقي نمانده بود. با استعفاي ويلهلم، در کشور اعلام جمهوري شد و ابرت اولين رئيس جمهور برگزيده شد. در همان اوان انقلابات و شورشهايي از طرف چپ و راستگرايان بوقوع پيوست که سرکوب شدند. کشور آلمان در طي سالهاي 33-1919 به جمهوري وايمار معروف بود. تورم و بيکاري نيز به مشکلات اين کشور افزوده بود. با مرگ ابرت در سال 1925 مارشال جنگي آلمان هيندنبورگ جانشين وي گرديد. از اين زمان وضع اقتصادي آلمان رشد سريعي يافته و آلمان مجدداٌ جزو کشورهاي مقتدر اروپا گرديد تا اينکه با پديدار شدن بحران اقتصادي جهانگير سال 1929 باز هم ورشکستگي به آلمان روي آورد.در سال 1932 حزب نازي در رايشستاگ (پارلمان) داراي کرسيهاي زيادي شد و رهبر آن هيتلر، در نتيجه نفاق ميان مخالفانش، به صدراعظمي منصوب شد. وي در سال 1933 شخصاٌ تمام امور را در دست گرفته و حکومتي ديکتاتوري برقرار نمود. خدمت زير پرچم را اجباري نموده و شروع به مسلح نمودن سربازان کرد. از سال 1936 بين آلمان نازي و ايتالياي فاشيست پيمان اتحاد منعقد شد. در همين دورانها آلمان همچنين به سلطنت طلبان اسپانيا به رهبري ژنرال فرانکو در جنگهاي داخلي آن کشور کمک مي کرد. در ماه مارس 1938 با زمينه هايي که از قبل وجود داشت اتريش به تصرف نيروهاي آلماني درآمد و قسمتي از خاک آن کشور شد. با پايان کار اتريش، آلمان هيتلري از چکسلواکي خواست تا ناحيه سودت را به آلمان مسترد دارد. فرانسه انگليس که خواستار عدم جنگ و درگيري با آلمان بودند نيز، از اين خواسته حمايت کردند و دولت چکسلواکي نيز بناچار تسليم اين امر گرديد. آلمان در ماه آوريل 1939 بوهم و موراوي در چکسلواکي را نيز تسخير کرد.
در ماه اوت همان سال ميان آلمان و شوروي پيمان عدم تعرض منعقد شد و هيتلر پس از اطمينان از اين امر به لهستان حمله بر دو جنگ جهاني دوم را آغاز کرد. مقاومت لهستان در مقابل حملات سريع نازيها بسرعت از هم گسيخت و قسمت اعظم اين کشور بتصرف آلمان درآمد. در ماه آوريل 1940 آلمان به دانمارک و نروژ لشکر کشيد و آنها را متصرف شد. در ماه مه کشورهاي هلند، بلژيک و لوکزامبورگ نيز تحت تسلط نازيها درآمدند. در اين زمان نيروهاي آلمان با حمله شديدي نيروهاي متفقين را در غرب از هم جدا ساختند ولي در آخر موفقيتي از اين عمل بدست نيآوردند. در دهم ژوئن همان سال ايتاليا نيز به کمک آلمان وارد جنگ شد. آلمان نيز که حمله خود را به فرانسه شروع کرده بود کار تسخير آن کشور را يکسره نموده و در 22 ژوئن فرانسه تسليم شد و نواحي شمالي و سواحل غربي آن تحت تصرف نازهيا درآمد. در اين زمان زيردريائيهاي آلماني در تمام درياهاي اروپا فعاليت داشتند. آلمان سپس کوشيد تا از راه بمباران هوايي، انگلستان را وادار به تسليم کند و در اين راه هزاران انگليسي را کشت ولي نتوانست به هدف نهايي خويش دست يابد.
آلمان براي تکميل استيلاي خويش بر بالکان در آوريل سال 1941 به يونان و يوگسلاوي حمله برد و در ماه مه هر دو را تسخير کرد. در اين زمان جنگ در آفريقا نيز جريان داشت. جنگ در اين ناحيه در 1943 با شکست متحدين پايان يافت. در ماه ژوئن جزيره کرت نيز به دست چتربازان آلماني سقوط کرد.
در 22 ژوئن سال 1941 همزمان با اولين سالگرد تسليم فرانسه، آلمان متحداٌ با فنلاند، مجارستان و روماني به شوروي حمله ور شد و به سرعت پيش رفت ولي در 40 کيلومتري مسکو متوقف شد و استالينگراد (لنينگراد فعلي) را به محاصره درآورد. حمله متقابل شوروي، آلمانها را مجبور به عقب نشيني در تمام طول جبهه ها کرد ولي ئر ژوئن 1942 آلمانها بار ديگر حمله کرده و تمام اوکراين و کريمه را فتح نموده و به قفقاز رسيدند. در 11 دسامبر همان سال آلمان و ايتاليا به امريکا اعلان جنگ دادند. از سال 1943 شکستهاي پي در پي آلمان آغاز شد. در ماههاي آخر 1942 متفقين به ايتاليا هجوم بردند و آن را تسخير کردند.
عدم توفيق آلمانها در تسخير استالينگراد، توأم با خروج از افريقاي شمالي، ورق جنگ را برگرداند. در اواخر سال 1942 و اوايل 43 تا 44 روسها دست به تعرض شديدي زده و قفقاز و سپس ساير نقاط اشغالي خود را پس گرفته و شروع به نفوذ در داخل مرزهاي آلمان و متحدانش نمودند. در سال 1944 قسمت اعظم بالکان از وجود آلمانها پاک شد. لهستان و اتريش نيز بعداٌ از دست آلمانها خارج شدند. در جبهه غرب نيز حملات متفقين با کمک زياد امريکا شدت گرفت و آلمانها در اواخر سپتامبر 1944 از بيشتر خاک فرانسه خارج شدند و سپاهيان متفقين وارد بلژيک و هلند شدند. در اواخر سال 1944 و اوايل سال بعد حملات از هر دو طرف ادامه يافت و سرانجام در حمله تعرضي فوريه 1945 خطوط دفاعي آلمانها شکافته شد و درماه مارس متفقين از رود راين گذشتند. در 24 آوريل نيز روسها از شرق به برلين قدم نهادند و آلمان در هفتم ماه مه (به دنبال خودکشي هيتلر) تسليم بلاشرط شد و بسياري از سران نازي دستگير شدند. (که عده اي از آنان پس از محکوميت در دادگاه نورنبرگ محکوم به اعدام و يا زندانهاي درازمدت گرديدند). آلمان در اين زمان به ويرانه اي تبديل گشته بود.
در پنجم ژوئن 1945 فرماندهان متفقين در برلين زمام امور را به دست گرفتند. نيروهاي روسي تمام آلمان شرقي را تصرف کرده بودند و آلمان غربي فعلي نيز به تصرف فرانسه، آمريکا و انگلستان درآمده بود که به دنبال آن برلين به چهار بخش اشغالي تقسيم گرديد. پس از آن، کنفرانس پوتسدام با شرکت رهبران کشورهاي متفقين و شوروي منعقد شده و تصميماتي در مورد آلمان اتخاذ گرديد و 000،114 کيلومتر از خاک اين کشور به همسايگانش مسترد گرديد. بزودي اختلافات متفقين در اداره آلمان نمايان شد و در سال 1948 اتحاد شوروي از شوراي فرماندهي متفقين خارج گرديد و سرانجام در 1949 آلمان به دو جمهوري مجزا تقسيم گرديد. جمهوري فدرال آلمان (غربي) متشکل از نواحي اشغالي فرانسه، انگليس و امريکا و همچنين جمهوري دمکراتيک آلمان (شرقي) متشکل از نواحي اشغالي شوروي ايجاد گشتند. در همان سال تئودور هريس و کنراد ادنائر به ترتيب به رياست جمهوري و صدارت اعظمي آلمان غربي رسيدند.
آلمان در سالهاي اوليه پس از جنگ به عضويت چندين سازمان جهاني و اروپايي درآمد. آلمان از پايان جنگ دوباره در راه صنعتي شدن گام برداشت و بسرعت مقام والايي را در ميان کشورهاي جهان بدست آورد؛ بصورتي که هم اکنون اولين قدرت اقتصادي اروپا و چهارمين کشور از لحاظ توليد ناخالص ملي (1981) در جهان مي باشد (پس از آمريکا، شوروي و ژاپن). در سال 1955 آلمان غربي از لحاظ اداره امور سياسي کاملاٌ مستقل شد. صدرعظمي هاي آلمان بعد از جنگ تاکنون عبارتند از : کنراد ادنائر (از 63-1949) لودويک ارهارد (65-1963) کورت کيسينجر (69-1966) ويلي برانت (74-1969) و هلموت اشميت (از 1974 به بعد). در سالهاي پس از جنگ موضوع شهر برلين چندين بار موجب مخاصمه ميان طرفهاي درگير گرديده است. با وجود گذشت بيش از 36 سال از جنگ جهاني دوم، هنوز صدها تن از نيروهاي امريکايي در آلمان غربي مستقر هستند (کشور آلمان اجازه تشکيل ارتش مستقل را ندارد) و هم اکنون مقتدرترين متحد نظامي امريکا در جهان مي باشد.
ملاحظات جغرافيايي
آلمان کشوري است که در قلب اروپا قرار دارد و با کشورهاي دانمارک،هلند،بلژيک، فرانسه، سوييس، اتريش، جمهوري چک و لهستان همسايه مي باشد. مساحت آلمان در حدود 357099 کيلومتر مربع مي باشد.
ملاحظات اقتصادي
کشور آلمان از نظر صنعتي بعد از آمريکا و ژاپن در مقام سوم قرار دارد. مهمترين صنايع اين کشورکارخانه هاي اتومبيل ، ماشين آلات سنگين ، الکترونيک و کارخانه هاي صنايع شيمي و کامپيوتر مي باشند.کشور آلمان از لحاظ توريستي جاذبه خاصي دارد و در سال 1999 بيش از 7/53 توريست به اين کشور مسافرت کرده اند.
ملاحظات علمي
در آلمان هم دانشگاههاي دولتي وجود دارد و هم دانشگاههاي خصوصي.کليه دانشگاههاي دولتي، معتبر و رايگان مي باشد. دانشگاههاي خصوصي رايگان نمي باشند و بايد در مورد آنها به وزارت علوم کشور مربوطه مراجعه کرد.دانشجو فقط موظف است تا هزينه هاي زندگي خود اعم از اجاره منزل، پوشاک، مواد غدايي و بيمه درماني را پرداخت کند. اتاق ها و آپارتمان هايي وجود دارد که با قيمت مناسب فقط به دانشجويان اجاره داده مي شود.حدود هزينه زندگي دانشجو در آلمان بانضمام خوراک، پوشاک، رفت و آمد و کليه هزينه هاي جانبي حدودا 800-700 يورو مي باشد.دانشجو تعداد ساعت محدودي در هفته اجازه کار دارد.جهت ثبت نام در دانشگاه ارايه بيمه درماني الزاميست و بيمه درماني براي هر شش ماه حدود 300 يورو در نظر گرفته ميشود.
نظام آموزشي در نگاهي گذرا
مدارس آلمان تحت نظارت حوزه فرهنگي 16 ايالت مي باشند ودر دستور كار به طور قابل ملاحظهاي ازيك ايالت به ايالت ديگري تغيير پيدا مي كند.به منظور تعيين استانداردهاي قابل قياس اطمينان از اينكه گواهينامهها در سر تاسر كشور معتبر ميباشند، كنفرانس وزراي آموزشي كليه ايالتها (KMK)، بطور منظم راه حلها و قوانيني را تصويب ميكنند كه بوسيله تمام اعضا قابل قبول است. تفاوتهاي بسياري در سياستهاي آموزشي در بين ايالتهاي مختلف وجود دارد. گروههاي سياستمدار كه داراي قدرت هستند معمولاًتعيين ميكنند چه سيستمهاي آموزشي بايد در مدارس به كار گرفته شوند. در حالي كه آزادي خواهان براي حركت به دستيابي آموزش براي همه دانش- آموزان در تلاشند. بسياري از ايالات محافظه كار همچنين با سراسري نمودن آزمونهاي و يا آزمونها تكميلي ديگر كار ميكنند. بسياري از اولياء و مربيان نيز از مسأله سراسري نمودن آزمون راضي بودند. سراسري نمودن آزمونها باعث مقايسه مدارس با يكديگر و جلوگيري كردن از پائين آمدن روحيه دانشآموزان بخاطر عملكرد ضعيف آنها مدرسه شود. . مدرسه به دانشآموزانش آموزشهاي عموميپيشرفته را بدون اينكه از نظر عملي آنها افت كنند ارائه ميدهد و آنان را براي آزمون تكميلي آماده ميسازند. و بعد از سال دهم به آنها آموزشهاي شغلي ميدهد. كساني كه در مدرسه در آزمون تكميلي بتوا نند به خوبي موفق شوند همچنين ميتوانند به مقاطع بالاتر بروند. به دانشآموزان مطالب تئوري، آموزشهاي فرهنگي و ادبي كه باعث ميشود آنها را جهت ورود به دا نشگاه تقويت كند داده ميشود. بهسازي سيستم مدارس آلمان معمولاًتوسط تجديد نظر و بازديدهاي مداوم كارشناسان و ناظران آموزشي صورت ميگيرد. بسياري از دانشآموزان از آموزش مدارس راضي هستند. در حالي كه بعضي از معلمان از موفقيت و كيفيت آموزش در زمان خودشان نسبت به حال ابزار تأسف نمودند. از زماني كه معلمان خدمتگذار مدني دولت شدهاند، نميتوانند به صورت قانوني اخراج شوند يا نرفيع بگيرند، بلكه تنها راه حفظ بودجه، قطع دورههاي آموزشي ميباشد. بسياري از معلمان از تغييرات چشم اندازهاي اجتماعي در آلمان صحبت ميكنند و ميگويند اين مطلب چه روي تدريس آنها و برروي مطالب درسي تأثير مستقيم دارد. در بعضي از مدارس بيش از 60 درصد دانشآموزان مدرسه، خارجي بودند و با آلماني صحبت كردن مشكل داشتند. در مقاطع بالا معلمان، دانشآموزان خارجي را خيلي كوشاتر از آلمانيهاي اصيل ميدا نند. . به هر حال دانشآموزان، اولياء و معلمان از روش و عملكرد مدارس آلمان، سيستم و سودمندي آن خشنود ميباشند.
سياستهاي آموزشي
اگر كودك در حد مدرسه نباشد،اگر قادر به يادگيري زبآنهاي خارجي نباشد و اگر استعداد يادگيري مسائل التزاميرا نداشته باشد، پي در پي مردود خواهد شد و مكررا ً با شكست مواجه خواهد شد و در نتيجه رشد شخصيتي كودكان دچار مشكل خواهد شد.آنها پي در پي شكست را تجربه ميكنند و هيچ تجربه موفقي ندارند … در نتيجه، ما معتقديم كه كودكاني را كه در حد مدرسه نيستند نبايد به مدارس فرستاد. اين دسته از كودكان بايد هر چه سريعتر تحت تعليماتي با روشهاي آموزش مناسب قرار گيرند. كليه دست اندركاران سيستم آموزشي آلمان نقش تفاوتهاي فردي را در توانائي افراد عملا ً تاييد كردهاند. روشهاي آموزشي متفاوت در سيستم آموزشي آلمان انعكاسي است از اين باور اجتماعي و سياسي كه توانايي فردي و هوش در همه افراد يكسان نيست. جداسازي متعصبانه دانشآموزان و فرستادن آنان به مدارس مختلف از اين تفكر نشات ميگيرد كه يك جامعه براي دستيابي به موفقيت و پيشرفت به نخبگان تحصيلكرده و نيروي كار ماهر نياز داشته و نيازهاي آموزشي اين دو گروه كاملا ً با يكديگر متفاوت است. اغلب دانشآموزان بايد تحت آموزش عملي قرار گيرند كه سبب ميشود به عنوان قشر مولد در جامعه فعاليت كنند. براين اساس، بهترين و باهوش ترين دانشآموزان بايد بر اساس روشي منظم بر پايه رشتههاي كليدي و مهم تئوريك تعليم يافته تفكر منطقي را بياموزند، سوال بپرسند و براي حل مشكلات بطور مستقيم عمل نمايند. به اين ترتيب دانشآموزان آمادگي تحصيل در دانشگاه را خواهند يافت و دانشگاه سبب ميشود كه براي قبول مسئوليت در جامعه و سر انجام رهبري جامعه آلمان مهيا گردند. عموما ً در ايالتهايي كه از نظر سياسي محافظه كارترند، به ويژه ايالتهاي جنوبي،تفاوت ميان روشهاي آموزشي نسبت به ديگر مناطق كشور ملموستر است. در ايالتهايي كه طي دهههاي اخير تحت تاثير حزب دموكرات اجتماعي قرار گرفتهاند، .اعتقاد به اجراي سيستم بازتر، سبب گرديده است تا انعطاف پذيري و همكاري بيشتري ميان روشهاي آموزشي به وجود آيد. طبقه بندي سنتي مدارس سطوح پايينتر متوسطه در اين ايالتها همچنان به قوت خود باقي است اما اضافه شدن مدارس جامع نشاندهنده نياز به تغيير در سيستم آموزشي است. . علاوه برعقايد سياسي مختلف كه برخي تغييرات را در سيستم آموزشي آلمان بوجود آورده است، جامعه آلمان و سيستم مدارس آن از افزايش تنوع فرهنگي تاثير پذيرفتهاند. در فاصله سالهاي 1960 و 1922، تعداد دانشآموزان خارجي ثبت نام شده در مدارس آلمان از 800، 27 به 900،831 نفر افزايش يافته است. تعداد زيادي از اين اعراد به كودكان اولين يا دومين نسل كارگران مهاجر كشورهاي اروپاي جنوبي نظير يونان، ايتاليا و تركيه تعلق دارند. به طور كلي مي توان گفت كه انحلال اتحاد جماهير شوروي بسياري از اين مهاجران را از كشورهاي ديگر نظيرلهستان، روسيه و يوگسلاوي به آلمان سوق داده است. تسهيلات تابعيت آلماني سبب شده كه بسياري از مهاجران نسل دوم در آلمان باقي مانده و به خاطر نزديكي زادگاه اروپايي شان ميراث فرهنگي و زبانشان را حتي پس از چنديــن سال اقامت در آلمان حفظ كنند. به جز مدارس ابتدايي، انواع ديگري از مدارس وجود دارد كه برنامههاي آموزشي متفاوتي از جهت زمان بندي، تفهيميو اهميت ارائه ميدهند. افرادي كه يكي از اين دورهها را با موفقيت پشت سر بگذارند گواهي نامهاي دريافت مي دارندكه امكان برخورداري از فرصتهاي تحصيلي و يا آموزش حرفهاي جهت احراز شغل مناسب را فراهم ميآورد. در جايي كه سنت نقش مهميدر انتخاب رشته تحصيلات متوسطه بازي كرده و دختران و پسران همان رشتهاي را انتخاب مينمايند كه والدين شان از آنها ميخواهند، امروزه والدين از فرصتهايي كه گواهينامههاي مدارس متوسطه ايجاد ميكنند، بيشتر آگاهي دارند. در نتيجه در صد ثبت نام در اين مدارس افزايش يافته است. علي رغم اين واقعيت كه تحت تاثيرات تاريخي و سياسي كاملا ًمتفاوت، تفاوتهاي فلسفي و ساختاري در سيستم آموزشي اين سه ايالت بوجود آمده است، سيستم اغلب قسمتها بسيار به هم شبيه ميباشد.
ساختار آموزشي
نوجوانان آلماني بخش ويژهاي از وقتشان را در مدرسه و انجام فعاليتهاي مربوط به مدرسه مانند انجام تكاليف ميگذرانند مدارس از ساعت 7:30 يا 8 صبح باز مي شوند و حداقل تا 1 ظهر فعاليت دارند . برنامه دانشآموزان هر روز متفاوت است. دانشآموزان رشتههاي تحصيلي درGymnasium يا Gesamtschule بطور متوسط 40-30 كلاس در هفته دارند. كه هر كلاس 45 دقيقه به طول مي انجامد. بسياري از مدارس بعد از ظهر ها فعاليتهاي فوق برنامه ارائه ميدهند اغلب نوجواناني كه ورزش ميكنند وقت خود را در باشگاههاي ورزشي ميگذرانند نه در مدرسه. بيشتر معلمان , والدين و دانشآموزان احساس مي كنند كه مدارس بايد فعاليتهاي فوق برنامه بيشتري ارائه دهند. تعداد كمياز دانشآموزان در كنار درس خواندن كار هم ميكنند. عموماً كار كردن در هنگام تحصيل توسط والدين و معلمان توصيه نميشود. دانشآموزان هنرستان ها استثنا هستند. بعلت وجود قسمتي از سيستم آموزشي دو گانه اين دانشآموزان طي دوران تحصيلشان در يك كارخانه محلي بصورت پاره وقت كار ميكنند. يكي از مشكلات عمده نوجوانان درخانه وجود والديني است كه براي فرزندانشان حوصله ندارند يا علاقهاي به كارهاي فرزندانشان نشان نميدهند معلمان تاكيد كردند كه مدارس نقش مهم و مركزي در اجتماعي كردن جوانان دارند. بسياري از دانشآموزان فكر ميكنند مدرسه در زندگيشان يك بار اضافي است و مدرسه براي آنها يك اجبار است. به علاوه بسياري از دانشآموزان مدرسه را بهعنوان جايي ميدانند كه بر اساس عملكرد آنها روشي انتقادي را پيش ميگيرد به هر حال اغلب دانشآموزان از ياد گرفتن ديدن همكلاسيها و برقراري رابطه متقابل با معلمان در مدرسه لذت ميبرند. ايجاد انگيزه در يك دانشآموز براي موفق شدن درمدرسه بوسيله عوامل زيادي صورت ميگيرد كه اين عوامل شامل حمايت همكلاسيها و همياري والدين ميباشد. همچنين مهم است كه ارتباط بين وضعيت دانش آموز در مدرسه و شغل آينده او را تشخيص دهيم. اين انگيزه سازي براي كسب موفقيت در مدرسه در طول چند سال آخر دوره متوسطه افزايش يافته و اين درست زماني است كه دانشآموزان درباره مسير زندگي آينده شان در حال تصميم گيري مي باشند. بدليل نياز براي كسب گواهي نامه براي ورود به بسياري از كارها انگيزه اي قوي براي جوانان بوجود آمده است تا هرچه زودتر در مورد مسير زندگي آينده تصميم بگيرند. حمايتهاي جامعه براي تصميم گيريهاي شغلي متعدد است كه شامل بروشورهاي منتشر شده دولتي , مشاورههاي شغلي و كتابخانهها ميباشد. بسياري از مدارس به دانشآموزاني كه به كار نياز دارند يك دوران كارآموزي سه هفتهاي در يك موسسه يا شركت طي سالهاي تحصيل , ارائه مي دهند . دانشآموزاني كه آرزو دارند تحصيلاتشان را در دانشگاه ادامه دهند بايد گواهينامه Abitur را بدست آورند. درصد زيادي از نوجوانان آلماني به يكي از 400 دوره كارآموزي وارد ميشوند طي كارآموزيهاي سيستم دو گانه آموزش دانشآموزان بيشتر از نصف روز همزمان با تحصيل كار ميكنند. پذيرش در بسياري از دورههاي كارآموزي بويژه در بانك ها و اداره هاي بيمه به صورت رقابتي مي باشد. نقش والدين درآموزش فرزندانشان از مدارس مقدماتي متوسطه به بعد و برطبق سن آنها تغيير مي كند. والدين دانشآموزاني كه 18 سال يا بيشتر هستند مستقيماً در آموزش فرزندانشان دخالت نميكنند حضور در جلسات شبانه معلم – والدين توسط والدين دانشآموزان Hauptschule بسياركم رنگ است حال آنكه از والدين دانشآموزان Realschule انتظار بيشتري ميرود تا دراين جلسات شركت كنند. والدين دانشآموزان Gymnasium بيشترين فعاليت را دارند. معلمان بيشتر از مشكلات نوجوانان و عملكرد ضعيف آن صحبت ميكردند كه علت آنرا فقدان حمايت يا علاقه والدين ميدانستند. غفلت (Verwahrlosung ) واژهاي بودكه اغلب معلمان براي توصيف وضعيت خانوادگي دانشآموزان مشكل دار استفاده ميكردند. مدارس آلمان دانشآموزان را در كلاسهايي تقسيم بندي مي نمايند كه معمولاً براي چندين سال دركنار يكديگر ميمانند و بنابراين فرصتهاي بيشتري براي برقراري ارتباط همسالان خود دارند. سيستم كلاسي تلاشي براي راحت بودن دانشآموزان در مدرسه است. دور نماي ضعيف استخدام بويژه در آلمان شرقي در بسياري از مواد سر چشمه نااميدي و فقدان انگيزه براي بسياري از نوجوانان ميباشد.
Gymnasium به دو سطح پايين و بالاتر تقسيم ميگردد. سطح پايين شامل كلاسهاي 5 الي 10 و سطح بالاشامل كلاسهاي 11الي13 ميباشد. براي هر كدام از سطوح دورة تحصيلات نيازهاي جداگآنهاي وجود دارد. به علاوه Gymnasium در ارائه دورة تحصيلي مطمئن به طور تخصصي عمل ميكند و دانشآموزان ميتوانند در Gymnasium كه يك با تعداد بيشتري رشته تحصيلي ارائه ميدهد يكي را انتخاب نمايند.
نرخ برنامههاي پايه هفتگي آموزشي براي پايههاي 5 الي10 در Gymnasium (ايالت مركزي)
كل | 10 | 9 | 8 | 7 | 6 | 5 | موضوع |
24 | 4 | 4 | 4 | 4 | 4 | 4 | رياضيات |
8 | 1 | - | 1 | 2 | 2 | 2 | زيستشناسي |
6 | 2 | 2 | 2 | - | - | - | شيمي |
8 | 2 | 2 | 2 | 2 | - | - | فيزيك |
در پايه 5الي10، دورة تحصيلات ميتواند براساس نوع Gymnasium فرق كند. دورة تحصيلي ارائه شدة اختصاصي بوسيلة Gymnasium اغلب شامل زبآنهاي كلاسيك، رياضي، علوم، زبآنهاي مدرن يا برنامههاي هنري ويژه ميباشد. دروس اجباري در موضوعاتي شامل آلماني، دو زبان خارجي، تاريخ، جغرافي، رياضيات، علوم، هنري، موسيقي، تربيتبدني، تعليماتمدني به همراه دروس اختياري وجود دارد. عمومأ حداقل دو زبان و در بعضي موارد سه زبان خارجي مورد نياز ميباشد. دورهها در سطوح بالاتر Gymnasium در تمام آلمان شامل دو سطح ابتدايي و پيشرفته ميباشد. دورههاي پيشرفته بيشتر مطالب را با يك روش جامع تر تدريس ميكنند و سختتر ميباشد. دورههاي ابتدايي با همان رشتهها سر و كار دارند اگر چه در يك پايه سطحي تر، از مثالهاي ساده براي توضيح مفاهيم كليدي و تكنيكها استفاده ميشود. دروس اجباري آموزش شامل (I ) زبان، ادبيات، هنر؛ (II) علوم اجتماعي؛ (III) رياضيات، علوم و تكنولوژي؛ (IV) ديني (به نظر شخصي ايالتها واگذار شده است) و(V) تربيتبدني، در اين بخشهاي تعيين شده، دورة تحصيلات به سطوح ابتدايي و پيشرفته تقسيم شد.
دورههاي ابتدايي و پيشرفته در تعداد نسبتها فرق ميكند:
-تعداد دورههاي هفتگي ( سه بار براي دورههاي ابتدايي، پنج الي شش بار براي دورههاي پيشرفته)
-پيچيدگي موضوع دروس
-درجه مهارت و پراكندگي
-درجهاي از دانشآموزان انتظار ميرود كه دروس را ياد گرفته وبتوانندبه طور مستقل فعاليت نمايند.
در طول كلاسهاي 12و13 دانشآموزان بايد 22 كلاس هفتگي در هر نيمسال در هر دو بخش I (زبان، ادبيات و هنرهاي زيبا) وIII (رياضيات و علوم) و كلاسهاي 16 هفتهاي در بخش II (علوم اجتماعي) را بگذرانند. دانشآموزان وارد شده به پاية 12 بايد دو كلاس پيشرفته را انتخاب كنند كه يكي از آنها بايد رياضي يا علوم باشد. دوميميتواند از گروه كلاسهاي فلسفه، فيزيك و علوم كامپيوتر انتخاب شود. هدف از قوي كردن اطلاعات پايه دانشآموزان انجام اصلاحات در تمام مقياسهاي درجه بندي، بمنظور كاهش بار موجود در كلاسهاي پيشرفته بود كه اكنون هر كدام به ارزش 30 امتياز ميباشند. قبل از برنامه اصلاحات 1987، آزمونهاي نهايي در دورة ابتدايي و دورة پيشرفته هر كدام در كل 300 امتياز را از كل 900 امتياز كسب كردند. از زمان اصلاحات1987 دانشآموزان ميتوانند در كل 840 امتياز كسب كنند كه 330 امتياز از دورة ابتدايي،210 امتياز از دورة پيشرفته و 300 امتياز از آزمونهايAbitur بدست ميآيد.
بنابر اين ارزش دورههاي ابتدايي افزايش يافت، حال آنكه از ارزش دورههاي پيشرفته كاسته شد دانشآموزاني كه فقط در دورههاي پيشرفته خوب بودند حداكثر 30 درصد كمتر امتياز را در آزمون Abitur 1987 بدست آوردند. در ارزيابي مجدد تعداد كلاسهاي ابتدايي مورد نياز از 20 به 22 افزايش يافته بود حال آنكه تعداد كلاسهاي پيشرفته از 8 به 6 كاهش يافته بود. در اصلاحات 1987 تمام دانشآموان بايد حداقل دردودرس از دروس زير نام نويسي كنند. آلماني، يك زبان خارجي يا رياضيات، در پايان، اگر آلماني بهعنوان مرحلة اوليه كلاس پيشرفته گرفته شود، موضوع يكي از چهار آزمون Abitur بايد رياضي يا زبان خارجي باشد.
در ايالت مركزي، خط مشيهاي رسميآموزش درجه بالايي از انعطاف پذيري مناسبي را در انتخاب مبحث تدريس دراختيار معلمان Gymnasium قرار ميدهد. براساس اين خطمشيهاي آموزشي، اعضاء كميسيون مربوط به هر موضوع درباره موضوعاتي كه بايد در دورة يك يكساله تدريس شوند، تصميم ميگيرند. هدفهاي آموزشي در دوره تحصيلات رياضي براي سطح بالاتر Gymnasium در ايالت مركزي مطالبي شامل پرورش موضوع با توجه به انگيزهها، جهت يابي مثبت به سمت رياضي، تشويق تفكر خلاق و ابتكار، بالابردن توانايي گفتگو و همكاري، پيدا كردن راهكارهاي عملي براي مفاهيم رياضي، بدست آوردن مترادفهاي منطقي براي مفاهيم رياضي، واقعيات و مراحل، گرايشهاي كار، محدوديتها و امكانات، ماشين حسابها، و ديگر وسايل كمكي را توجيه ميكنند. به علاوه خطمشيهاي دوره تحصيلات بحث تفاوتهاي موجود بين دورههاي پيشرفته و ابتدايي، فهرستي از Abitur اجباري مربوط به سر فصلها، توصيف دوره مربوط به پايههاي 11و12و13 را نمايان ميسازند. توصيف هر دوره هاي شامل يك توضيح مختصر، پيش نيازها, سر فصلها و تفاسيرميباشد. در ايالتهاي جنوبي، هيئت آموزش گروههاي كاري تشكيل داد كه وظيفة آنها بررسي وضعيت ويژة دورة تحصيلات ميباشد و بنابراين طرحهاي تدريس و معيارها با همكاري معلماني كه عضو اين گروه هستند بهبود مييابند. دورة تحصيلات جديد و اصلاح شده به اندازة دوره تحصيلات قبلي سر فصل ندارد و معلمان گفتند كه زمان فراواني براي تدريس مطالب دارند. دوران تحصيلي در ايالت جنوبي به طور متوسط هر 5 سال، بسته به نياز، اصلاح ميگردد. بعضي سر فصلها بدون تغيير باقي ميمانند، حال آنكه احتياج است بقيه به طور مرتب با تغيير اطلاعات اصلاح شوند. دوره تحصيلات نه تنها به معلمان ميگويد چه چيزي را بايد تدريس كنند بلكه آنها را در اينكه چگونه اين مطالب در هر سال تحصيلي بايد تقسيم شوند راهنمايي ميكند. براي مثال تجربه و تحليل دوره معلمان اذعان داشتند كه دوره هاي تحصيلات اخير به اندازه لازم نميباشد اما شامل موضوعات مورد نياز براي يادگرفتن مي باشد.
سيستم آموزشي كلاسيهاي درسي
مدارس آلمان،دانشآموزان ورودي جديد را دركلاسهايي تقسيم ميكنند كه معمولاً در بسياري از سال ها در كنار يكديگر باقي ميمانند. براي مثال يك مدرسه Hauptschule ممكن است 120 دانشآموز پايه پنجم را به چهار كلاس A5، B5، C5، D5 تقسيم كند. طي سال بعد، كلاس A5، A6 ميشود. بنابر اين دانشآموزان مدت زمان زيادي از زمانشان را در مدرسه با يك گروه ثابت شامل 25 تا 30 همكلاسي ميگذرانند. گاهي اوقات با ورود دانش آموزان جديد , دانش آموزان از يكديگر جدا مي شوند. به علاوه، دانشآموزان پايههاي بالاتر در Gymnasium يك سيستم دورهاي را دنبال ميكنند كه كلاسها بر طبق علائق دانش آموزان به دورههاي مختلف تقسيم مي شوند. گذراندن چنين زمان زيادي با يك گروه ثابت از هم كلاسيها و اعتمادي دو طرفه را پرورش ميدهد. بر طبق گفته معلمان، يكي از سخت ترين زمآنها در يك مدرسه, با انتقال بعد از پايه چهارم است، يعني وقتي دانشآموزان از يك كلاس مدارس ابتدايي (كه 4 سال در آن با هم بوده اند) خارج مي شود و به انواع مختلفي از مدارس مقدماتي متوسطه منتقل ميشوند.گروه هاي هم كلاسي و روش برخورد با مدرسه، در مدارس مقدماتي متوسطه، دانشآموزان بيان كردند. كه آنان براساس تجربههاي مدارسقبلي شان به گروههايي تقسيم شوند. اغلب دانشآموزان Gymnasium، رفتارهاي منفي دانشآموزان را درHauptschule وrealchule بيان كردند. براي مثال آنها گفتند دانشآموزان Realschule نياز دارند بمنظور فهم مطالب، چيزهايي به صورت پيوسته براي آنها توضيح داده شود. و دانشآموزانHauptschule تنبل هستند. در مقايسه دانشآموزانGymnasium، خودشان را به عنوان افراد ماهر، متفكران منطقي و افرادي قادر به حل مسائل به تنهايي معرفي كردند. چنين نگرشي توسط معلمان، والدين و جامعه شكل گرفته است. براي مثال والدين و معلمان اغلب بيان كردند، افراد ويژهاي برايGymnasium مناسب هستند، در حاليكه افراد متفاوتي براي Realschule مناسب ميباشند. بر طبق گفتة معلمان ايالت شرقي از هر دوGymnasium و مدرسه تركيبيHaupt/lrealschule كه در يك حياط شريك بودند، دو مدرسه بايد برنامة زنگهاي تفريح را براي دانشآموزان در زمآنهاي مختلف تنظيم ميكردند. وقتي قبلاً دانشآموزانGymnasium وhaupt/lrealschule زنگهاي تفريحي در يك زمان داشتند، بين آنها درگيريهايي بوجود ميآمد. از زماني كه برنامة زنگهاي تفريح در ساعتهاي مختلف روز تنظيم شده اند، تعداد جنگها كاهش يافته است.علاوه بر رقابتها و تقسيمات بين مدرسه اي، دانشآموزان يك مدرسه اغلب خودشان را به گروههاي مختلفي تقسيم ميكنند.گروههاي همكلاسي مراجع اجتماعي براي نوجوانان بوجود ميآورد كه به پرورش رفتارهاي عادي كمك ميكند و بنابراين بر عملكرد مدرسه هم تاثير دارد. معلمان Gymnasium ذكر كردند كه بهترين دانشآموزان آنها اغلب با دوستا نشان بطور دسته جمعي مطالعه ميكنند.
بودجه و هزينه هاي آموزشي
منابع تأمين كننده
اطلاعات در مورد منابع سرمايه براي مدارس آلمان نشان دهنده آن است كه 2 / 79 درصد از سرمايه براي مدارس ابتدايي و مقدماتي متوسطه از طريق ايالت و 8/20 درصد آن از بخش دولت محلي بصورت قرض الحسنه تأمين اعتبار ميگردد. قسمتي از هزينهها نيز از محل شهريه هاي دريافتي از دانشآموزان تأمين ميگردد. در مديريت مدارس بودجه مربوطه از طريق دفتر آموزش شهري اختصاص مييابد. اين سيستم باعث پخش شدن بودجهها درهر ايالت شده است. با وجود اينكه مدارس از كميبودجه و بيعدالتي شكايتي نميكنند اما مدارس آلمان تحت تأثير وضعيت اقتصادي نابسامان اخير آلمان قرار گرفتهاند. وضعيت نابسامان رفاهي جامعه باعث بوجود آمدن نابرابري در برخورداري از امكانات آموزشي گرديده است. اين در حالي است كه درسطح آموزشيGymnasium حداقل نامساوي بودن رفتارها نتوانسته باعث تفاوت سرمايهاي بشود زيرا در اين حالت كمكهاي نقدي اولياء از افزايش چشمگيري برخوردار بوده است. مدارس Gymnasium فعاليت اولياء معمولاً بيشتر و گوناگون ميباشد. كمكهاي اولياء عمدتاً صرف جهت فعاليتهاي گوناگون مانند تكميل تجهيزات، سفرهاي علمي و گاهي كلاسهاي فوق برنامه براي دانشآموزان ميشود. علاوه براين مدارسGymnasium به فراهم سازي امكان فعاليتهاي مافوق برنامه مانند كلاسهاي موزيك و تئاتر نيز مبادرت مينمايند. برخي از مدارس نظير مدرسه Grundschule واقع در يكي از مناطق كارگرنشين با جمعيت بيش از 60% دانشآموزان خارجي ميباشد. به دريافت كمكهاي عمده از والدين در زمينة نقاشي و خريد ابزار رفاهي مبادرت مينمايند. هزينههاي آموزشي و شهريه تحصيلي دريافتي از اولياء دانشآموزان براي برخي از آنها كه از نظر مسائل مالي در وضعيت مناسب نيستند مشكل ايجاد كرده است. به موجب اتخاذ چنين سياستي كاهش بودجه دولتي اختصاص يافته منجر به افزايش تبعيض ميان دانشآموزان مدرسه منجر شده است. تجهيزات و امكانات آموزشي مدارس موجود در مركز مشور كاملاً مشابه ابزار آموزشي ساير ايالات كشور است. با اين حال ممكن است هنوز بيعدالتيهايي در مدارس غرب و شرق وجود داشته باشد. از اين روي تلاشهاي گستردهاي جهت تأمين امكانات آموزشي اين مناطق با وجود كسادي اقتصاد شرق وجود دارد. ساختمانهاي مدارس آلمان در كل جامعه آلمان تا حدودي منعكس كننده ميزان برخورداري مدارس از امكانات و بودجه آموزش ميباشد. با وجود اينكه عمر بعضي از اين ساختمانها حتي متجاوز از يك قرن ميباشد. با اين حال ساير مدارس از وضعيت مناسبي از نظر ساختمان و عملكرد برخوردار ميباشند.
دانلود برنامه کاربردی...