تحقیق در مورد آیین ازدواج در ادیان مختلف
تعداد صفحه 11
فایل WORD
دانلود فایل WORD :
مقدمه
در میان تمامی اقوام و ملت ها و مذاهب، ازدواج یک امر پذیرفته شده است. همه ادیان، هر یک به نوعی ازدواج دارند، همان گونه که پیامبر اسلام (ص) فرمود: «برای هر قومی نکاحی است».
لیکن با توجّه به اختلافات فرهنگی، هر قوم و جامعه ای برای خویش آداب و سنن ویژه ای دارد که در این نوشتار نمی توان یکایک آن ها را متذکر شد. اینک به طور مختصر به بیان برخی از آداب و سنن، در پاره ای از ادیان و مذاهب می پردازیم.
ازدواج
ازدواج یا پیوند زناشویی پیوندی آیینیاست که طی احکام یا رسومی خاص بین زن و مرد در مذاهب و کشورهای مختلف برقرار میشود تا به تشکیل خانواده منجر گردد و میتواند منجر به زایش فرزند شود. در برخی از کشورهای جهان، ازدواج همجنسگرایان، یعنی ازدواج دو مرد یا دو زن با یکدیگر و تشکیل خانواده نیز وجود دارد.
ازدواج در دیدگاههای جامعهشناختی
در جامعهشناسیِ خانواده علتهای دگرگونیها و بررسی واقعیتهای موجود مفهوم «خانواده» بررسی میشود. به طور کلی، ازدواج موجب تغییر نقشهای اجتماعی و جابهجایی پایگاه اجتماعی افراد میشود.
ازدواج از دیدگاه حقوقی
در ایران با توجه به شیعه جعفری در اسلام ازدواج به دو نحو دائم و موقت میتواند صورت پذیرد. در مذهب جعفری آیین اسلام این دو ازدواج در پارهای از آثار با هم یکی هستند و در برخی دگر اختلاف دارند، تفاوت اصلی و جوهری ازدواج موقت با ازدواج دائم در اینست که ازدواج موقت از لحاظ حدود و قیود آزاد است، یعنی وابسته باراده و قرارداد طرفین است، حتی بودن آن نیز در حقیقت نوعی آزادی بهطرفین میبخشد و زمان را در اختیار آنها قرار میدهد.
ازدواج در دین اسلام
از دیدگاه اسلام، ماهیت ازدواج یک قرارداد و پیمان با شرایطی ویژهاست. و بسیار پسندیده و مطلوب است و از منظر فقه اسلامی، عملی مستحب و چه بسا مستحب موکد و در برخی موارد واجب شمرده میشود عفت و حیا از جمله این صفات میباشند که یکی از راههای تأمین این صفات و سجایا، ازدواج است. اسلام با تشریع ازدواج، مسیر رسیدن به عفت و حیا را هموار میسازد بدین صورت که ازدواج را بهترین و طبیعیترین راه تأمین نیازهای جنسی معرفی میکند. طبق قوانین اسلامی تنها خواندن صیغه عقد توسط زن و تایید توسط مرد صحیح است و الزامی به وجود شاهد یا نماینده دینی نیستالبته میتوان برای خواندن این جمله کسی را وکیل کرد که لازم هم نیست که نماینده دینی باشد.
آداب ازدواج از دیدگاه اسلام
دین مبین اسلام برای افزایش مزایای دنیوی و ثواب اخروی هر فریضه و عملی، آداب و احکام مشخصی را تشریع و تبیین نموده است. اگرچه ازدواج، به خودی خود فریضه ای مستحب و بسیار با اهمیت شناخته می شود، اما اگر در انجام آن برخی نکات رعایت شود، با ثوابی صد چندان همراه خواهد بود. که در ادامه به چند نکته از آداب ازدواج اشاره خواهد گردید:
مهریه و ازدواج
رسول خدا صلیاللهعلیهوآله درباره کمی مهریه میفرماید: «خیرهن اسرهن صداقاً؛ بهترین زنان، آنهایند که مهریهشان کم باشد.» و میفرماید: «خیر نساء اقصی اصبحن وجها و اقلّهن قهرا؛ بهترین زنان امت من، زیباروترین و کم مهرترین آنهاست.» نکته جالب این حدیث، در کنار هم بیان کردن این دو صفت است:
و باز روایت شده است: «مِن برکة المرأة قلّة مهرها و من شئومها کثرة مهرها؛ از برکت زن، کمی مهر اوست و از شومی و بد شگونی او، زیادی مهریه اوست».
میزان مهریه در اسلام پانصد درهم تعیین شده است که در حال حاضر حدود ششصد هزار تومان است. امام جواد علیهالسلام دختر خلیفه غاصب وقت (مأمون) را با همین مهریه عقد کرد.
هشام بن حکم از امام صادق علیهالسلام نقل میکند که فرمود:
اذا تزوج المرأة لمالها او جمالها لم یُرزق ذلک، فان تَزَوَّجها لدنیها رَزقه اللّه عزوجل جمالها و مالها.
وقتی مرد زنی را برای مال یا زیباییاش بگیرد، خداوند هم جمال و هم مال زنش را روزی او میکند.
در این کلام از سنت همیشه جاری الهی پرده برداشته شده است. اساسا فردی که دارای صفات فاخر اخلاقی، مثل زهد و قناعت و دنیاگریزی پسندیده است، هرگز در امر ازدواج سخت نمیگیرد و برای او زیادی مهریه یا مال یا جهیزیه یا برخورداری از ثروت زیاد، محور سنجش و ملاک تشخیص نیست؛ بلکه اخلاق اسلامی ملاکهای دیگری معرفی کرده است که سعادت را نیز در سایه آن ملاک تضمین کرده. اگر اخلاق اسلامی بر رفتار جامعه ما سایه افکند، این سدّ سختگیری نیز خواهد شکست و ازدواج آسان، صورت خواهد گرفت.
ازدواج و مقام زن از دیدگاه تورات و کتب مقدس یهود
ازدواج و تشکیل خانواده یک فریضهی دینی به شمار میآید. در نخستین فرمان از ۶۱۳ فرمان تورات مقدس، خداوند به آدم «ابوالبشر» فرمان داد که صاحب اولاد شود تا آنها نام خدا را ذکر کنند. دانشمندان یهود به امر ازدواج اهمیت بسیار میدهند و دربارهی اجرای آن، تأکید فراوان میکنند. در تلمود آمده است: «هر کس زن ندارد از شادمانی و برکت و نیکی محروم است.» در کتاب پیدایش فصل ۲ آیهی ۱۸ میفرماید: «خداوند فرمود خوب نیست که آدم تنها باشد، پس برایش یاری در مقابل او درست کنم». در آیهی ۲۵ هم میفرماید: «از این سبب مرد، پدر و مادر خود را ترک کرده به زن خویش میپیوندد و یک تن حساب میشوند.» بنابراین دانشمندان یهود گفتهاند هر کس زن ندارد، یک آدم کامل به تمام معنی نیست.
ازدواج یک امر مهم و اساسی است چنان که در میشنا مگیلا آمده است: «انسان مجاز است یک سِفر تورات بفروشد و با پول آن هزینهی ازدواج خود را فراهم سازد، همان طوری که انسان مجاز است برای تحصیل تورات (علم و دانش) نیز به فروش تورات مبادرت کند». مقام و مرتبهی فریضهی زناشویی، بسیار عالی است. اصطلاح معمول برای عقد، کلمهی «قیدوشین» است که معنی آن، تقدیس میباشد. با ازدواج، زن و مرد برای یکدیگر تقدیس میشوند تا مقدسترین هدف زندگی را دنبال کنند. کلمهی قیدوش دلالت بر آن دارد که زن و مرد موظفند دقیقترین نکات عفاف را در زندگی زناشویی رعایت کنند. میشنا سوطا از قول دانشمندان میگوید: «کسی که به خاطر ثروت یک زن با او ازدواج کند، به شدت مورد مذمت قرار گرفته و دارای فرزندانی ناشایست و ناخلف خواهد شد.» این کتاب همچنین دربارهی انتخاب همسر اندرزهای حکیمانه میدهد. برای مثال اختلاف زیاد بین سن زن و مرد را نامناسب دانسته و دلیل از تورات مقدس کتاب لاویان فصل ۱۹ آیه ۲۹ میآورد که فرموده است: «دخترت را بیعصمت مساز و او را به فاحشگی وامدار». اشاره است به پدری که دختر جوان خود را به زوجیت یک پیرمرد درآورده. انسان مجاز نیست زنی را به زوجیت خود درآورد مگر آنکه او را ببیند تا مبادا پس از ازدواج چیز نامطلوب در او بیابد و آن زن مورد نفرت او واقع شود. در این مورد در میشنای تعنیت آمده: «زمانی که بیتهمیقداش (معبد مقدس) هنوز برپا بوده، در ۱۵ ماه آو دختران اورشلیم همگی با جامهی سفید به خارج از شهر میرفتند و در تاکستانها به رقص و پایکوبی میپرداختند و به جوانانی که برای انتخاب همسر به آنجا آمده بودند چنین میگفتند: «ای جوان دیده بالا کن و ببین چه کسی را به عنوان شریک زندگی خود برمیگزینی، به زیبایی دختر آن قدر اهمیت نده بلکه به فکر نجابت خانوادگی و اصل و نسب او باش.» احترامی که دانشمندان برای زن قائل شدهاند بسیار جالب توجه است، چون نقشی که زن در فراهم آوردن رفاه و سعادت جامعه دارد، کمتر از نقش مرد نیست. در گفتار زیر به خوبی نشان داده شده است که زن تا چه اندازه میتواند در زندگی و سرنوشت شوهر موثر باشد و آن را تغییر دهد: مردی متدین ، زنی پارسا و پرهیزگار داشت و چون دارای فرزند نشدند، با یکدیگر متارکه کردند. مرد رفت و با یک زن شریر ازدواج کرد، و آن زن، مرد پرهیزگار را شریر و بدکار کرد. زن پارسا هم رفت و همسر یک مرد شریر و بدکار شد، عاقبت او را دیندار و پرهیزگار نمود. از اینجا معلوم میشود که اهمیت و نقش زن در زندگی تا چه اندازه میباشد. همچنین همسر ربی عقیوا گوشواره و گیسوبند طلای خود را فروخت تا شوهرش با بهای آن تحصیل تورات (علم و دانش) کند که در نتیجه بزرگترین و عالیمقامترین دانشمندان یهود شد.
زنان و دختران، اساس و پایهی توحید را در دست دارند و با همت و غیرت و وفاداری خویش میراث گرانبهای یهودیت را در طول تاریخ حفظ و حراست نمودهاند. به همین دلیل هنگامی که مُشه ربنو «موسی (ع)» از بنیاسرائیل خواست که در امر میشکان پیشقدم شده و هدایایی به صورت همت عالی تقدیم نمایند، زنان اولین گروهی بودند که در این امر شرکت نمودند. آنها مشتاقانه و از صمیم قلب بهترین زیورآلات خود را تقدیم نمودند و ب این کار عشق و علاقهی واقعی خود را به پروردگار و رهبر و جامعهی خود به اثبات رساندند. آری در تمام دوران، زنان در عبادت و کار اجتماعی با مردان شریک بودهاند. هنگام خروج بنیاسرائیل از مصر و عبور از دریا، حضرت میریام خواهر حضرت مُشه با همراهی تمام زنان در سپاسگزاری و نیایش به درگاه خداوند شرکت جستند. چنانکه تورات مقدس میفرماید، «مریم نبیه و تمام زنان با دف و چغانه سرود خود را سر دادند، در ایام شوفطیم (قضات) دبورا به مقام داوری رسید و در جنگ با سیسرا در رأس قوای جنگندهی یهودا قرار گرفت و فتوحات درخشانی نمود و سرود معروف (وَتاشَر دبورا) را سرود که بخشی از کتب پیغمبران شد. حنا زن القانا به درگاه خدا نماز میخواند که خداوند به او فرزندی بدهد، دعایش مستجاب میگردد. این دعا به نام (وتیتیکل حنا) است که جزء مقدمات و نماز روزانهی قوم یهود میباشد. باز هم در دوران استر و مردخای، استر به مقام شهبانویی در دربار خشایارشا میرسد. در میان قوم یهود ۷ بانوی عالیمقام درخشیدند و به مقام پیغمبری نائل شدند:
۱ سارا همسر حضرت ابراهیم
۲ میریام خواهر حضرت مُشه ربنو (موسی ع)
۳ دبوراه همسر لَپیدوُت
۴ حنا همسر القانا مادر شموئیل پیغمبر
۵ آوی گبیل همسر حضرت داوود
۶ حولدا همسر شلوم
۷ استر ملکهی خشایارشا
چند گفتار از پیغمبران و دانشمندان یهود دربارهی زن خداترس و باتقوی : همسرت را احترام بگذار تا خوشبخت شوی (باب مصیعا). همواره به بانوی خود احترام بگذارید تا سعادتمند گردید، زیرا تبرک و سعادت فقط به واسطهی بانوی پرهیزگار انسان است که وارد خانواده میگردد. در رسالهی شبات ربی عقیوا میفرماید: «فردی که همسری شایسته و فهمیده داشته باشد، از همهی جهان غنی و بینیازتر است.» حضرت سلیمان در کتاب خود امثال سلیمان میفرماید: «زن خداترس و باتقوی لایق ستایش است. ارزش زن صالحه از جواهرات هم بالاتر و تاج سر شوهر خود میباشد. خوشگلی و زیبایی زن بیهوده است و زن باتقوا زیبنده است. هر که زوجهی پرهیزگار و خداترس یابد، چیز نیکو یافته است و رضامندی خدا را تحصیل کرده است. زن عاقل خانهی خود را بنا میکند، اما زن جاهل آن را با دست خود خراب میکند. زن عاقل و باتقوی اساس و شالودهی خانواده است.» در تلمود نیز آمده: «فقر در جایی است که زن علاقهمند به شوهر خود نباشد. موقعی که مردی زن خوب خود را طلاق میدهد، معبد خدا زاری میکند.»
مراسم ازدواج
مراسم ازدواج در میان یهودیان سابقهی دیرین دارد و با فرائض و رسوم بسیار همراه است. هر یک از جوامع یهود در این مورد آداب و رسوم ویژه دارد. در ادوار پیشین، دورهی نامزدی، گاهی تا یکسال طول میکشید ولی امروزه معمولاً مراسم نامزدی و ازدواج به هم نزدیک است و جشن عروسی باشکوه زیاد و در حضور مدعوین متعدد برگزار میشود. به هر حال در جشن عروسی حداقل باید ده نفر مرد حضور داشته باشند. در روزهای عزاداری یا روزه و همچنین روز شنبه یا ایام عید، برگزاری مراسم عروسی مجاز نیست. مراسم عقد را راو یا حاخام برگزار میکند و هم او است که قبلاً «کتوبا» (قباله یا عقدنامهی شرعی) را آماده میسازد. کتوبا سندی است که در آن شرایط ازدواج قید شده و داماد آن را در زیر «حوپا» (حجلهی عقد) به عروس تسلیم میکند. (رسم بر آن است که حوپا شامگاه برپا میشود). عروس و داماد معمولا در روز قبل از عروسی روزه میگیرند، (در بعضی از کشورها فقط داماد روزه میگیرد). ابتدا داماد به زیر حوپا میآید و سپس عروس درکنار او قرار میگیرد.
عروس و داماد هر یک توسط والدین خود و یا دو نفر از بستگان به حوپا هدایت میشوند. راو یا حاخام در حالی که جام شراب در دست دارد دعای «ایروسین یا قیدوشین» (عقد) را میخواند و سپس عروس و داماد از آن جام مینوشند. آن گاه داماد حلقهی ازدواج را به انگشت عروس میکند و این دعا را میخواند :
«ب این حلقه اینک تو برحسب شریعت حضرت موسی و قوم ایسرائل به عقد من درآمدهای».
سپس متن کتوبا که شامل تعهدات داماد نسبت به عروس است خوانده میشود و آن گاه شیوعا براخوت (دعای هفتگانه) برجام شراب گفته میشود. یکی د از رسوم کتوبا آن است که داماد «به یاد خرابی معبد مقدس» لیوانی را در زیر پای خود خُرد میکند.
پس از آن مراسم پذیرایی انجام میشود و مراسم عروسی با گفتن بیرکت همازون (دعای پس از صرف غذا) و تکرار دعاهای «شیوعا براخوت» (دعاهای هفتگانه) پایان مییابد.
آداب ازدواج در دین مسیحیت
قوانینی که در دین یهود وجود دارد، در دین مسیح هم پذیرفته شده، چون که در عهد جدیدآمده است که عیسی(ع) گفت: “من نیامده ام تا شریعتی موسی را از بینببرم،بلکه آمده تا آن را تکمیل نمایم”.
بنابراین می توان گفت که در مجموع قوانین یهودیان در امر ازدواج مورد پذیرش مسیحیان نیز هست، لیکن با اندکی تفاوت، از جمله:
نزدمسیحیان ازدواج حتماً باید دائمی باشد و قابل انقطاع نیست. آنان طلاق را به رسمیت نمی شناسند و هر فردی حق دارد تنها یک بار ازدواج کند، نه بیشتر.
نزد مسیحیان ازدواج و تأهّل از ارزش دینی برخوردار نیست، بلکه تأکید آنان بر تجرد است. مسیحیان بر تجرد به مثابه آرمانی والا، به خصوصاز آن جهت کهعیسی ازدواج نکرده تأکید دارند.
برخی از این احکام دراسلام نیز وجوددارد و برخی مردود است که بررسی یکایک احکام، آداب و مراسم ازدواج به صورت مقایسه ای فرصتی فراتر از نگارش در یک نامه را می طلبد.
امروزه اقلیت های مذهبی، یهودیان و مسیحیان در ایران، همانند مسلمانان برای رسمیّت بخشیدن به ازدواجشان در اماکن مذهبی خویش عقد ازدواج را توسط عالم دینی خویش جاری می کنند و در دفتر ازدواج ثبت می نمایند.
در کشورهایاروپاییو بسیاری از نقاط جهان ثبت ازدواج در دفاتر دلیل بر رسمیت بخشیدنبه آناست. در برخی همانند هندوها رسمیت ازدواج، برگزاری مراسم در حضورافراد است و نیازی به ثبت در دفاتر ازدواج ندارند.
دین مسیحیت، همانند سایر ادیان ابراهیمی، روابط جنسی را تنها در شکل محدود آن می پذیرد.از این رو، روابط لجام گسیخته، به شدت محکوم است.کتاب مقدس مسیحیان، با تأکید فراوان از مسیحیان میخواهد که با پایبندی به قوانین دینی و اخلاقی، از گناهان جنسی اجتناب کنند.
به طور کلی در مسیحیت، ارتباط با جنس موافق، حرام شمرده شده و ارتباط با جنس مخالف نیز تنها در قالب ازدواج، مجاز شمرده شده است.
ازدواج در عهد قدیم
عهد قدیم، ازدواج را طرحی الهی می شمارد.خداوند می فرماید:«خوب نیست که آدم تنها باشد» بنابراین ازدواج به عنوان یک سنت نیک، پذیرفته شده و در مقابل، مجرد بودن، ناپسند شمرده می شود چرا که خداوند، آن را ناپسند شمرده است.
ازدواج در عهد جدید
ازدواج در عهد جدید، امری مقدس دانسته شده است.کلیساهای کاتولیک و ارتدوکس، ازدواج را به عنوان یکی از “شعایر دینی”پذیرا شده اند. زندگی زناشویی به عنوان شکلی مرئی از فیض نامرئی خدا تلقی شده است و از آن به سرّ عظیم یاد شده می شود. شاید سرّ عظیم را بتوان اینگونه تفسیر نمود که ازدواج زمینی در حقیقت نمونه ای است از ازدواج آسمانی یعنی ارتباط میان مسیح و کلیسایش با این حال، باید توجه داشت که مقدس دانستن ازدواج، به معنی آن نیست که ارزش آن بیش از تجرد باشد.ترتولیان، الهی دان برجسته قرن سوم میلادی، مسیحیان را به ترک ازدواج دعوت می کند.این دیدگاه ترتولیان، مورد پذیرش عموم مسیحیان قرار گرفته است.کلیسای کاتولیک، در رساله دینی خود بر این نکته تأکید می ورزد که مجرد ماندن، بسیار ارزشمندتر از ازدواج کردن است.
این دیدگاه، ریشه در عهد جدید دارد.عهد جدید، با دعوت مؤمنان به مجرد ماندن، علت ارزش والای تجرد را آن می داند که فرد مجرد قادر است تمام زندگی خود را وقف امور معنوی نماید در حالی که فرد متأهل، مشغول امور دنیوی شده و نمی تواند تمام توجه خود را معطوف به امور دینی نماید.
بنابر این از نگاه مسیحیان، ازدواج کردن تنها راهی برای فرار از گناهان جنسی و بی عفتی شمرده می شود.البته هدف از ازدواج، منحصر به این مسأله نیست. آرامش متقابل و داشتن فرزند نیز به عنوان دو هدف دیگر، مورد توجه قرار گرفته است.
حضرت مسیح، الگویی برای مجرد ماندن
مسیحیان با اشاره به زندگی حضرت مسیح، تجرد را نوعی پیروی از سنت عیسوی می دانند.مسیح از مادری باکره تولد یافت و خود، نیز در طول زندگی خویش، ازدواج نفرمود.بنابر این با مطالعه در زندگی حضرت مسیح می توان ارزش تجرد را به روشنی دریافت.صرف نظر از این مسأله، حضرت مسیح در تعالیم خویش، با صراحت از زندگی در تجرد سخن رانده و آن را امری ارزشمند دانسته است.
شرایط ازدواج و آیین های مربوط به آن
مراسم ازدواج، معمولا در کلیسا و با حضور کشیش، انجام می پذیرد.در این مراسم، کشیش برگزار کننده این آیین، از طرفین می خواهد تا رضایت خویش را با عبارتی نظیر “تو را به همسری خویش برمی گزینم”اعلام نماید.پس کشیش، طرفین را برکت داده و آنان را به عنوان همسر شرعی، به عقد همدیگر در می آورد. حضور دو یا سه شاهد در زمان برگزاری این آیین لازم شمرده می شود.کلیساها، معمولا ازدواجهایی را که در سایر مذاهب مسیحیت انجام می شود می پذیرند.حتی کلیسای انحصارگرای کاتولیک نیز در مورد ازدواج، با تساهل رفتار می کند و ازدواجهایی را که در مذاهب مختلف پروتستان و با آیینهای متفاوت انجام می گیرد قبول داشته و آنها را به عنوان شعار دینی پذیرا می شود.
موانع ازدواج
موانع ازدواج، بسته به کلیساهای مختلف، متفاوت است. کلیسای کاتولیک این موانع را سه مورد عنوان می نماید:
۱٫ نامزدی یکی از دو همسر با شخص دیگری
۲٫ اختلاف مذهب زن و شوهر که تنها با اجازه کلیسا مجاز خواهد بود.
۳٫ داشتن نذر برای ازدواج نکردن که با صدور اجازه از سوی کلیسا مجاز خواهد گردید.
ازدواج در برخی موارد نیز باطل شمرده شده است. این موارد (از نگاه کلیسای کاتولیک) عبارتند از:
۱٫ متأهل بودن
۲٫ نارسایی عقل به هنگام ازدواج
۳٫ حایز رتبه روحانی بودن. (کمک شماس، شماس، کشیش و ردههای بالاتر از آن، حق ازدواج ندارند ) .
۴٫ محکومیت به زندان
۵٫ عدم قدرت آمیزش جنسی
۶٫ افراد معینی از خویشاوندان
۷٫ اختلاف شدید مذهب. بنابر این ازدواج با کسی که تعمید نیافته است جایز نیست.البته در این مورد نیز اگر کلیسا اجازه آن را صادر کند، منع ازدواج برطرف خواهد شد.
کلیساهای مختلف مسیحی، در برخی از این موارد با یکدیگر هم نظر هستند اما در برخی موارد نظیر ازدواج مقامات دینی، با یکدیگر اختلاف نظر دارند. به عنوان نمونه، قانون کلیسای ارتدوکس در مورد ازدواج مقامات دینی تا حدودی متفاوت با دیدگاه کلیسای کاتولیک است. از نگاه کلیسای ارتدوکس، شماس و کشیش اگر پیش از انتصاب، ازدواج کرده باشند میتوانند به زندگی با همسر خود ادامه دهند اما کسانی که به این مقامات گماشته می شوند اگر مجرد باشند دیگر حق ازدواج نخواهند داشت.در این کلیسا، اسقفها همواره باید مجرد باشند و انتصاب افراد متأهل به مقام اسقفی ممنوع است.
کلیساهای مختلف پروتستان نیز در این زمینه با یکدیگر اختلاف نظر دارند اما در بسیاری از این کلیساها، منعی برای ازدواج مقامات روحانی وجود ندارد.
همچنین در مورد اصل ازدواج با اقارب و نزدیکان، میان کلیساهای مسیحی، اتفاق نظر وجود دارد اما در تعیین محدوده آن اختلاف نظر است.کسانی که ازدواج با آنها حرام می باشد در تورات مشخص شده اند[۲۶]اما سنتهای مختلف کلیسایی، گاه موارد حرمت را توسعه داده اند.به عنوان نمونه در کلیسای ارتدوکس،ازدواج با فرزندان خاله، عمه، دایی و عمو و حتی ازدواج با نوه آنان نیز حرام دانسته شده است.
ازدواج مجدد و تعدد همسران
تعدد همسران در عهد عتیق، مجاز شمرده شده است.چند همسری به عنوان یک سنت پذیرفته شده در عهد عتیق وجود داشت و و شخصیتهای بزرگ عهد عتیق همانند ابراهیم یعقوبو داود دارای همسران متعددی بودهاند.
با این وجود، مسیحیان ازدواج مجدد را ممنوع می شمارند و حتی “ترتولیان” ازدواج مجدد را همسان زنا می داند.
البته در این میان استثنایی نیز وجود دارد.کلیسای ملی اتیوپی، حکم تعدد زوجات را (که در عهد عتیق جایز شمرده شده است)، همچنان جاری می داند و تعدد همسران در میان پیروان این کلیسا، امری پذیرفته شده است.
همچنین از نگاه مسیحیان، ازدواج موقت، مجاز نمی باشد زیرا حضرت مسیح به روشنی، ازدواج را یک امر دائمی می شمارد که طرفین، پس از قبول همسری یکدیگر حق جدایی از یکدیگر را نخواهند داشت.
طلاق و جدایی
بر پایه تعالیم کتاب مقدس و سنت کلیسایی، مسیحیان معتقدند که ازدواج، یک قرارداد دائمی میان زن و شوهر است.مسیحیان با استناد به کلام حضرت عیسی[۳۵]بر آنند که علقه ای که با ازدواج ایجاد می گردد، قابل انقطاع نیست.از نگاه مسیحیان، حضرت عیسی که خود در جامعه ای یهودی پرورش یافته است، طلاق را انحراف از آرمان الهی می دانسته است.
حضرت مسیح، طلاق را تنها در صورتی مجاز می شمرد که یکی از طرفین، مرتکب زنا شوند.عموم کلیساهای مسیحی نیز به تبعیت از دستور صریح حضرت عیسی، طلاق را تنها در صورت ارتکاب زنای طرف مقابل، مجاز می شمرند.
با این حال در اینکه آیا طلاق در موارد دیگری نیز مجاز است، میان کلیساهای مختلف، اختلاف نظر فراوان وجود دارد.
کاتولیکها معتقدند که ازدواج هرگز قابل گسستن نیست.تنها کاری که این کلیسا می تواند انجام دهد آن است که اجازه دهد زن و شوهر از یکدیگر جدا شوند اما مشروط به آنکه تا زمانی که هر یک از طرفین در قید حیات هستند ازدواج مجدد نکنند.
از نگاه این کلیسا، کسی که از همسر خود (علی رغم عدم جواز آن) طلاق گرفته است اگر مجددا ازدواج کند، مرتکب زنا میشود. البته کلیسای کاتولیک، چنین شخصی را طرد نمی کند اما در مقابل؛ استفاده از نان مقدس در مراسم عشای ربانی را از وی دریغ می دارد.
کلیسای ارتدوکس در مورد ازدواج مجدد، همین دیدگاه را اتخاذ نموده است.البته تفاوت مهمی نیز در میان است.ارتدوکسها مفهوم مرگ را در معنایی گستردهتر نگاه میکنند که مرگ اخلاقی را نیز شامل میشود.
ازدواج و احکام آنها در دین زرتشت
تعدد زوجات در دین زرتشت
در دین زرتشتی تعدد زوجات روا نیست و گفته شده همانگونه که یک زن نمی تواند در یک زوان بیش از یک شوهر داشته باشد مرد نیز نمی تواند در آن واحد دو یا چند زن داشته باشد اختیار زن دوم در شرایطی خاص و سخت که در آیین نامه زرتشتیان آمده جایز است نظیر اینکه زن اول فوت شده باشد در ایران باستان تنها در صورتی فرد زرتشتی می توانست با وجود زن اول زن دیگر اختیار کند که زن اول به تشخیص پزشک عقیم بوده و خود موافقت خویش را برای این کار اعلام کند و رضایت داشته باشد هدف از این عمل نیز بقا نسل و پرورش فرزندانی نیک برای دین و دنیاست.
ازدواج با محارم در آئین زرتشت
به نظر اکثر دانشمندان و محققان تاریخ شناس و با وجود اسناد و مدارک غیرقابل انکار از گذشتههای خیلی دور تا زمان ظهور اسلام، ازدواج با محارم و نزدیکان در آئین زرتشتیان وجود داشته است. نفیسی در این باره مینویسد: چیزی که از اسناد آن زمان حتما به دست میآید و با همه هیاهوی جاهلانه که اخیرا کردهاند، از بدیهیات مسلم تمدن آن زمان است، این که نکاح نزدیکان و محارم و زناشویی در مقابل اقارب درجه اول حتما معمول بوده است. آنگاه نفیسی نصوصی که در کتب زرتشتیان آمده است و تصریحاتی که نویسندگان اسلامی از قبیل مسعودی، ابوحیان توحیدی و ابوعلی مسکویه کردهاند میآورد و سپس به داستان ازدواج قباد با دختر یا خواهر زاده خود و ازدواج بهرام چوبین با خواهر خویش و… اشاره کرده است. شهید مطهری مینویسد: «ازدواج با محارم که سنتی رایج بوده در آن عهد و از دوران پیشین سابقه داشته است … در صدر اسلام، این ازدواج (بین زرتشتیان) امر رایجی بوده است، لهذا این مسئله پیش آمده است که گاهی بعضی از مسلمین بعضی از زرتشتیان را به علت این کار مورد ملامت و دشنام قرار میدادند و آنها را بدین سبب زنازاده میخواندند، اما ائمه اطهار مسلمانان را از این بدگوئی منع میکردند تحت این عنوان که این عمل در قانون آنها مجاز است و هر قومی نکاحی دارند و اگر مطابق شریعت خود ازدواج کنند فرزندانشان زنازاده محسوب نمیشوند. ابوریحان بیرونى مى گوید: درباره نکاح مادر که به زرتشتى ها نسبت مى دهند، از سپهبد مرزبان بن رستم شنیدم که: زرتشت این عمل را تشریع نکرده و چون گشتاسب، خردمندان و سالخوردگان کشور خود را براى گفتگو با زرتشت در مجلسى گردآورد، یکى از پرسشها این بود که: اگر مردى با مادر خود در حال اضطرار و جهالت و ترس از انقطاع نسل، بسر برد، باید چه بکند؟ زرتشت بگفت که باید با او هم بستر شود تا انسان و نسل او باقى باشد. مسئله ازدواج با محارم یک سنت بدوى بوده و از دیرباز در میان جوامع قبایلى رواج داشته است. اصالت نژاد و طهارت خون و خویشاوندى و منافع اقتصادى عامل مهم و تعیین کننده این سنت کهن بوده است. از آنجا که ازدواج با محارم با طبع فطرى انسان سازگار نبوده، مذهب عامل توجیه این سنت گردیده است.
منابع تاریخى نشان مى دهند که سنت ازدواج با محارم در برخى سلسله هاى سلطنتى ایران باستان رواج داشته است. در دینکرت یکى از بخشهاى اوستا اصطلاح نزد پیوند به معناى پیوند با نزدیکان گرفته شده است و به پیوند پدر با دختر و برادر با خواهر اشاره کرده اند. در متون مذهبى پهلوى آمده است که ازدواج با هفت خواهر لازمه معراج بوده است. یک محقق آلمانى مى گوید اهتمام در پاکى اصل و نسب و خون و نژاد یکى از صفات بارز جامعه ایرانى بشمار مى رفت؛ تا آنجا که ازدواج با محارم را جایز مى شمردند. این گونه پیوند را خویدوگدس یا خوایت ودث مى خواندند. این رسم از قدیم معمول بود. حتى در دوره هخامنشیان نیز انجام مى شد. کمبوجیه با دو خواهر خود ازدواج کرد داریوش نیز خواهرش را به زنى گرفت. اردشیر با دو دختر خود و داریوش سوم نیز با دختر خود ازدواج کرد. هر چند که معناى لفظ خوادت ودث در اوستا نیامده و موجود نیست، ولى در نسکهاى مفقوده، مراد از آن ازدواج با محارم بوده است. در بغ نسک ۶ و ۷ اشاره به این معنى شده است. ازدواج برادر با خواهر به وسیله فره ایزدى روشن مى شود و دیوان را به دور مى راند. نرسى بزرگمهر مفسر ادعا کرده است که خویدوگدس معاصى کبیره را محو مى کند. این مطلب در شایشت نى و شایشت ۸ و ۱۸ آمده است. در کتب دوره ساسانى و ادوار بعد به این موضوع اعتراف شده است. این دیصان نیز اعتراف کرده که او خود با خواهرش ازدواج کرده است. بهرام چوبین با خواهرش گردیک ازدواج کرد. مهران گنشسب خواهرش را به زنى گرفت. او مدعى بود که خویدوگدس معاصى کبیره را محو مى کند.مترجم کتاب کریستن سن مى ویدگ یا اصلا در شریعت زرتشتى چنین رسمى نبوده؛ و اگر بوده، اختصاص به فرقه خاصى داشته؛ و در غیر این صورت که اصل مطلب را در دین زرتشت ثابت بدانیم، این از فروع مباحث فقهاء به شمار مى آمده که اگر هم به آن عمل شده، بسیار نادر الوقوع بوده است. او در رد سخنان کریستن سن مى گوید که مؤلف با اسناد به نسکهاى مفقوده از روى خلاصه دینکرت که دو قرن بعد از اسلام نوشته شده، چنین ادعاهائى کرده است. آنچه را مورخان مسیحى در این باب نوشته اند، ممکن است، در مورد یکى از فرقه هاى زرتشتى باشد وعیسویان از روى تعصب این مطلب را به همه ایرانیان نسبت داده اند. چنان که در کتب فقهى اسلام نام مجوسى آمده که یکى از طوایف زرتشتى است و در شرح لمعه و کتاب ریاض در باب میراث مجوس آمده که امام على بن ابیطالب (علیه السلام): «کان یورث المجوس اذا تزوج بامه و ابنته؛ من جهه انها امه و انها زوجه» و نیز شیخ مفید و شیخ طوسى روایتى نقل کرده اند که شخصى نزد حضرت صادق (علیه السلام) زبان به دشنام مجوسى گشود که آنان با محارم خود ازدواج مى کنند. حضرت فرمود: «اما علمت ان ذالک عندهم هو النکاح، و کل قوم یعرفون النکاح عن السفاح، فنکاحهم جایز و ان کان قوم دانوا بشیئى یلزمهم حکمه» اگر چه در نزد مسلمانان، همه زرتشتیان، به اعتبار تسمیه کل بر جزء، مجوس خوانده مى شوند، ولى ممکن است که در اینجا اشاره بر همان طایفه خاص از زرتشتیان باشد که در قدیم مجوس گفته مى شده اند. از طرفى هر کجا که نص در کار نبادش، فقها به تجزیه و تحلیل آن مى پردازند، و این مسئله در عصر ساسانى از مسائل فقهى بوده است. از دیگر طرف، بر فرض عملى شدن این مسئله، آن چنان نادر الوقوع بوده که جز چند مورد، بیشتر در تاریخ دیده نمى شود. کریستن سن مستشرق آلمانى مى گوید: با وجود اسناد معتبرى که در منابع زرتشتى و کتب بیگانگان معاصر دوره ساسانى دیده مى شود، کوششى که بعضى از پارسیان جدید براى انکار این عمل (ازدواج با محارم) مى کنند، بى اساس و سبکسرانه است.
یک محقق مشهور ایرانى مى گوید: چیزى که از اسناد آن زمان به دست مى آید و با همه هیاهوى جاهلانه اى که اخیرا بپا کرده اند از بدیهیات تمدن آن دوران است، نکاح با محارم درجه اول است که معمول و متعارف بوده است. مورخان یونانى تصریح کرده اند که در دوره هخامنشى، مغ ها با مادرانشان ازدواج مى کرده اند. در دوره اشکانى نیز این رسم معمول بوده است. برخى از شاهان اشکانى با محارم خویش ازدواج مى کرده اند. علت روانى این رسم این بوده که ازدواج با محارم تنها راه حفظ اصالت نژاد و طهارت خون شناخته مى شده است. مورخان اسلامى نیز بر این سنت تصریح کرده اند.یعقوبى مورخ ایرانى مسلمان از ازدواج ایرانیان باستان با مادران و خواهران و دختران شان یاد مى کند که این کار را نوعى صله رحم و عبادت مى دانسته اند. گویا عیسویان ایرانى نیز تحت تأثیر زرتشتیان علیرغم مخالفت با دین شان با اقارب خود ازدواج مى کرده اند. در صدر اسلام، ازدواج با محارم در میان زرتشتیان امر رایجى بوده است، به همین جهت مورد سرزنش مسلمانان قرار مى گرفته اند. در این زمینه روایاتى در منابع شیعى دیده مى شود که حکایت از برخورد مسلمانان با زرتشتیان و رهنمودهاى امامان شیعه را در خود دارد. فقهاء شیعه و سنى (عرب و عجم) در ابواب گوناگون فقه این بحث را به عنوان مسئله اى که در خارج مصداق دارد، مورد بحث قرار داده اند.شیخ طوسى در کتاب مشهور الخلاف به این مسئله پرداخته است. اخیرا یک مقام مذهبى زرتشتى کلیه اتهامات از این قبیل را که نسبت به دین زرتشت و زرتشتیان روا داشته اند، پاسخ گفته است و ریشه چنین اتهاماتى را متوجه مورخ مشهور یونانى هرودوت کرده است.
موانع زناشویی و ازدواج در دین زرتشت
زناشویی در میان خویشاوندان در موارد زیر ممنوع است:
۱٫ نسبت به زن نزدیکتر از پسر عمو و پسر خاله و پسر دایی و همچنین پدر خوانده، برادر خوانده و پسر شوهر جایز نیست.
۲٫ نسبت به مرد نزدیکتر از دختر عمو و دختر عمه و دختر دایی و نیز مادر خوانده، و دختر خوانده را به زنی گرفتن جایز نیست.
۳٫ نسبت به زن و مرد در مورد برادران یا خواهران رضاعی به طور کلی موانع مزبور جاری است.
در مورد مهریه، در کیش زرتشتی چون رهایی اختیاری نیست، به این جهت برای زناشویی مهریه ای قید نمیشود.
طلاق و علل آن در دین زرتشت
طلاق در آیین زرتشتی مطرود و امری منفور است و تحت شرایطی ویژه و در مواردی نادر و خاص طبق آیین نامه زرتشتیان مجوز داده می شود. به هر حال در این آئین طلاق اختیارى نیست.
علل امکان فسخ زناشویی یا طلاق
۱ یکی از طرفین دیوانه بوده یا اختلال حواس داشته باشد در صورتی که طرف دیگر آگاه نبوده باشد، بنا به تقاضای طرفی که سالم است ازدواج قابل فسخ است.
۲ هر گاه شوهر عنین بوده و مردی نداشته باشد زن میتواند تقاضای طلاق کند.
۳ هر گاه ثابت شود زن مرتکب زنا شده، شوهر میتواند او را رها سازد و اگر ثابت شود که شوهر با زن دیگر زنا کرده است، زن هم میتواند تقاضای طلاق کند.
۴ هر گاه شوهر به مدت سه سال مخارج زندگی زن را ندهد، زن میتواند تقاضای طلاق دهد.
۵ هر گاه زن از اذیت شوهر در خطر باشد میتواند تقاضای رهایی کند.
۶ هر گاه زن ناشزه (زنی که به شوهر خود تمکین نکرده، نافرمانی کند) باشد و رفتارش باعث خطر گردد، شوهر میتواند تقاضای طلاق کند.
۷ هر گاه شوهر زن دیگری داشته که در موقع ازدواج پنهان کرده و یا زن شوهر دیگری داشته باشد ازدواج بعدی خود به خود باطل است.
۸ وقتی که مرد یا زن ترک دین زرتشت کند طلاق جایز است.
عوامل طلاق در بند هشن
در بندهشن ۳۴ چهار چیز عامل طلاق دانسته شده و آمده است که:
۱ آنگاه که بستره شوهر خویش ببرد و بى رسمى کند و ناشایستى از او پدیدار آید.
۲ – آنگاه که دشمنان پنهان کند و شوهر نداند.
۳ آنگاه که جادوئى کند و یا آموزد.
۴ آنگاه که فرزند نزاید و عقیم باشد.
موارد دیگر نیز منجربه طلاق مى شود: هر گاه در هنگام عقد، زن یا شوهر دیوانه بوده یا اخلاق مشاعره داشته باشند. یا پس از مزاوجت معلوم شود که شوهر عقیم است. هر گاه در حق زن ستم شود. هر گاه زن زنا کند و یا مرد با زن دیگرى زنا کرده باشد. اگر زن نافرمانى کند. اگر زنى شوهر دیگر یا نامرد دیگر داشته و آن را پوشیده باشد، ازدواج بعدى باطل مى شود. هر گاه شوهر پنج سال غیبت دائم داشته باشد.
احکام حقوقى زن و مرد در آئین زرتشت
در این آئین، مردان بر اموال زنان ولایت داشتند. زن بدون اجازه همسر خود حق دخالت و تصرف در اموال خود را نداشت. به موجب قانون زناشوئى، شوهر فقط شخصیت حقوقى داشت و با سند قانونى مى توانست همسر خود را شریک در اموال نماید. در این صورت، زن حق هر گونه تصرف در اموال همسر را داشت. هر گاه شوهرى به زن خود مى گفت: از این لحظه تو آزاد و صاحب اختیار خودت هستى، این زن از نزد شوهر رانده نمى شد و اجازه داشت که به عنوان زن خدمتکار یا چاکرزن شوهر دیگرى اختیار کند و فرزندانى که از ازدواج جدید در حیات شوهر اولش بوجود مى آورد، از آن شوهر اولش بود. شوهر حق داشت یگانه زن یا یکى از زنانش و حتى زن ممتازش را به مرد دیگرى عاریه بدهد تا این مرد از خدمات آن زن استفاده کند. در این عاریه دادن، رضایت زن شرط نبود. فرزندانى که در این ازدواج متولد مى شدند، متعلق به خانواده شوهر اول بودند و مانند فرزندان او محسوب مى شدند. این اعمال را از کارهاى خیر مى دانستند و آن را کمک به یک هم دین تنگدست مى خواندند.
دانلود برنامه کاربردی...